بررسی محورهای خطبه غدیر ۳

سلسله مطالب با عنوان گزیده های اعتقادی در موضوع امامت برگرفته از بیانات و تألیفات آیت الله علی ربانی گلپایگانی که به بررسی حدیث شریف غدیر پرداخته شده، قسمت پنجم: بررسی محور های خطبه غدیر

قسمت پنجم:

جایگاه حدیث غدیر در تفکر اسلامی

 

حدیث غدیر در تفکر اسلامی جایگاه ممتازی دارد، تا آنجا که در اکثر شاخه‌های علوم اسلامی از قبیل لغت، تاریخ، شعر، حدیث، تفسیر و کلام به آن توجه شده است.

 

لغت‌ شناسان عرب، هنگام بیان معنای واژگانی چون «مولی»، «ولی»، «غدیر» و «خم» از آن یاد کرده‌اند. مورخان اسلامی آنجا که از حوادث سال دهم هجری گزارش داده‌اند، به واقعة غدیر خم پرداخته و از حدیث غدیر سخن گفته‌اند. شاعران بلندآوازه‌ای از نخستین لحظه‌ای که حدیث غدیر از رسول اکرم(ص) صادر شد تا زمان حاضر به زبان‌های گوناگون درباره واقعه و حدیث غدیر، اشعار بسیاری را سروده‌اند. (علامه امینی نام بیش از یکصد نفر از آنان را با سروده‌هایشان در کتاب گرانسنگ الغدیر آورده است)

 

محدثان اسلامی نیز از دیر زمان به نقل حدیث غدیر در کتاب‌های حدیثی خود پرداخته‌اند. مفسران اسلامی در تفسیر آیاتی از قرآن کریم، به ویژه دو آیه سوم و شصت و هفتم سوره مائده، دربارة حدیث غدیر سخن گفته‌اند. متکلمان اسلامی در مبحث امامت، آنجا که دربارة دلایل امامت امیرالمؤمنین(ع) بحث کرده‌اند، دربارة حدیث غدیر به بحث پرداخته‌اند.

 

حدیث غدیر در کتاب و سنت

 

نخستین عنایت ویژه به حدیث غدیر به خداوند سبحان و قرآن کریم بازمی‌گردد. آیه‌های «اکمال دین» (مائده، 3) و «تبلیغ»(مائده، 67) به حدیث غدیر نظر دارند، چنان‏که در فصل پیشین، روایاتی بازگو شد که شأن نزول این آیات را واقعه و حدیث غدیر بیان کرده‌اند، . این اهتمام الهی، پیامبر اکرم(ص) را مأمور کرد تا با تدبیر و طراحی حکیمانه و معناداری حدیث غدیر را برای مسلمانان ابلاغ و تبیین کند. آن تدبیر و طراحی حکیمانه سبب شد هزاران نفر از مسلمانان حاضر در غدیر خم، حدیث غدیر را در شهرها و سرزمین‌های مختلف دنیای اسلام در آن زمان تبلیغ کنند، تا راه هرگونه تلاشی برای فراموش شدن آن، مسدود شود، و چنین شد.

 

اهل بیت پیامبر و حدیث غدیر

 

پس از پیامبر اکرمص) اهل بیت معصوم او به تبلیغ و نشر حدیث غدیر پرداختند. امیرالمؤمنین(ع) این کار را آغاز کرد که صدیقه طاهره  نیز در این باره به یاری او شتافت. امیرالمؤمنین(ع) هم در دوران قبل از خلافت ظاهری، و هم دوران خلافت ظاهری حدیث غدیر را تبلیغ کرد. امام(ع) در سخنانی که در شورای شش نفره‌ای- که از سوی عمر برای تعیین جانشین او تشکیل شده بود- ایراد کرد، فضایل و مناقب خود را بیان فرمود که حدیث غدیر از آن جمله است.( المناقب، خوارزمی، ص 313، حدیث 314) همچنین در جمع عده‌ای از مسلمانان در مسجد پیامبر(ص) در دوران خلافت عثمان حدیث غدیر را به آنان یادآور شد(فرائد السمطین، جوینی، ج 1، ص 312، حدیث 250).

 

مهم‌ترین اقدام امیرالمؤمنین(ع) در این باره در دوران خلافت ظاهری او در رحبة کوفه انجام گرفت، زیرا مردم را جمع کرد و از آنان خواست تا هر کس شاهد واقعه غدیر بوده و سخنرانی پیامبر(ص) را شنیده است بر آن گواهی دهد، که به نقل احمد بن حنبل سی نفر، و به گفته ابونعیم، افراد بسیاری برپای خاستند و بر حدیث غدیر گواهی دادند(المسند، احمد بن حنبل، تحقیق حمزة احمد الزین، ج 14، ص 436، حدیث 19198).

 

پس از امیرالمؤمنین(ع) دیگر امامان اهل بیت(علیهم السلام) در شرایط مناسب، حدیث غدیر را بازگو می‌کردند، تا این سند استوار ولایت، زنده و پایدار بماند، چنان‏که امام حسن مجتبی(ع) پس از امضای عهدنامه صلح با معاویه برای مردم سخنرانی کرد و دربارة فضایل و برجستگی‌های اهل بیت پیامبر(ص) سخن گفت که حدیث غدیر از آن جمله است(کتاب الولایة، ابن‏عقده الکوفی، ص 182- 189، حدیث 17). امام(ع) با این کار خود می‌خواست مردم را از این حقیقت آگاه سازد که پیشوای واقعی و جانشین برحق پیامبر(ص) اوست نه معاویه، و امضای عهدنامه صلح و واگذار کردن امر خلافت به معاویه صرفاً برای حفظ مصالح امت اسلامی بوده است.

 

امام حسین(ع) نیز در خطبه غرّایی در جمع بسیاری از صحابه و تابعین- که شمار آنان هفتصد نفر نقل شده است- در سرزمين مني درباره فضايل و مناقب اهل بيت پيامبر(ص) و اينكه رهبري امت اسلامي حق آنان است نه معاويه، سخن گفت و از آن جمله حديث غدير را براي آنان يادآوري كرد، و از آنان خواست تا آن مطالب را براي كساني كه مورد اعتماد آنان است بازگو كنند(كتاب سليم بن قيس هلالي، ص 191 – 194).

 

عید غدیر

 

با تدبير امامان اهل بيت (علیهم السلام) روز غدير خم يعني هيجدهم ذي الحجه، بزرگ‏ترين عيد اسلامي معرفي شد، تا بدين وسيله حديث غدير در تاريخ و فرهنگ اسلامي تثبيت شود. در واقع، ريشة عيد غدير به پيامبر اكرم(ص) باز مي‌گردد، زيرا آن حضرت، پس از آنكه ولايت اميرالمؤمنين(ع) بر مسلمانان پس از خود را اعلام كرد، به حاضران در غدير خم دستور داد تا منصوب شدن اميرالمؤمنين(ع) به مقام شامخ ولايت بر مؤمنان را به او تبريك گويند. مسلمانان دستور پيامبر(ص) را انجام دادند و ابوبكر و عمر در اين باره پيشتاز بودند.

 

روشن است كه تهنيت و شادباش‏گويي از لوازم و آداب عيد نزد اقوام مختلف و امت اسلامي بوده است. ويژگي عيد اسلامي اين است كه علاوه بر آداب و رسوم عادي، با آداب و مناسك ديني و معنوي همراه است. محدثان نقل كرده‌اند كه طارق بن شهاب كه از اهل كتاب بود در مجلس عمر بن خطاب حضور داشت، وقتي سخن از آيه «الْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ» به ميان آمد گفت: «اگر چنين آيه‌اي در بين ما نازل شده بود، روز نزول آن را عيد مي‌گرفتيم»( صحيح مسلم، ح 5، ص 517، حديث 3، كتاب التفسير؛ سنن ترمذي، حديث 3943 و 3044؛ مشكل الآثار، ج 3، ص 196؛ تفسير طبري، ج 4، ص 46) هيچ‏يك از مسلمانانِ حاضر در آن مجلس، سخن او را رد نكرد.

 

امامان اهل بيت (علیهم السلام) كه روز غدير خم را بزرگ‏ترين عيد اسلامي دانسته‌اند، خود حكمي را تشريع نكرده‌اند، بلكه آن را از رسول اكرم(ص) روايت كرده‌اند، چنان‏كه فرات بن ابراهيم كوفي از امام صادق(ع) روايت كرده كه او از پدرش و پدرش از نياكانش و آنان از رسول اكرم(ص) روايت كرده‌اند كه فرمود: «روز غدير خم بزرگ‏ترين اعياد امت من است و آن روزي است كه خداوند به من دستور داد تا برادرم علي بن ابي‏طالب را به عنوان راهنماي امتم منصوب كنم، تا پس از من به واسطة او هدايت شوند، و آن روزي است كه خداوند، دين را در آن كامل، و نعمتش را بر امتم تمام كرد و از دين اسلام راضي شد»( الغدير، ج 1، ص 528).

 

اگرچه عيد غدير در ميان شيعيان جايگاه بسيار والايي دارد، از گزارش‌هاي تاريخي به دست مي‌آيد كه در دوره‌هاي پيشين، اين عيد به شيعيان اختصاص نداشته و در ميان مسلمانان، مرسوم و معروف بوده است، چنان‏كه ابوريحان بيروني، آن را از اعياد اسلامي شمرده است(همان، ص 503، به نقل از: الآثار الباقية عن القرون الخالية، ص 334). ابن‏طلحه شافعي نيز گفته است: «روز غدير خم، روزي است كه اميرالمؤمنين(ع) در شعر خود از آن ياد كرده و آن روز عيد به شمار آمده است، زيرا در آن روز پيامبر(ص) اميرالمؤمنين(ع) را به اين منزلت رفيع نايل ساخت»( مطالب السؤول، ص 16).

 

از عبارت‌هاي مختلف ابن‏خلّكان نيز به دست مي‌آيد كه عيد غدير از اعياد اسلامي نزد عموم مسلمانان بوده است، چنان كه درباره المستعلي فرزند المستنصر گفته است: «در روز عيد غدير خم، يعني روز هيجدهم ذي الحجه در سال 487 ق با او بيعت شد»( الغدير، ج 1، ص 504 به نقل از: وفيات الاعيان، ج 1، ص 180، رقم 74).

 

همچنین درباره المستنصر بالله گفته است: «در شب پنج شنبه، دوازده‏شب مانده به آخر ذي الحجه در سال 487 ق وفات كرد، و آن شب عيد غدير خم، يعني شب هيجدهم ذي الحجه بود»( وفيات الاعيان، ج 5، ص 231، شماره 728).

 

📙 برگرفته از کتاب براهین و نصوص امامت، استاد ربانی گلپایگانی.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا